صبحانه
قهوه رو ریخ تو فنجون
شیرو ریخ رو قهوه
قندو انداخ تو شیر قهوه
با قاشق چاییخوری همش زد
شیرقهوهرو خورد و فنجونو گذاشت
بیاینکه به من چیزی بگه،
سیگاری چاق کرد
دودشو حلقهحلقه بیرون داد
خاکسترشو تکوند تو زیرسیگاری
بیاینکه به من نگاهی کنه،
پاشد کلاشو گذاشت سرش
بارونیشو تنش کرد چونکه داشت میبارید
و زیر بارون از خونه رفت
بییک کلمه حرف
بییه نگاه.
من سرمو گرفتم تو دستام و
اشکام سرازیر شد.
ترجمهی اولین پست (Dejeuner du Matin، ژاک پرهور)
1 comment:
من عاشق اين پستتم :×
Post a Comment